سلام
امروز آمده ام اینجا تا غزل خداحافظی بخوانم از تک تک دوستان ؛
دوستانی که همه و همه رفیقِ راه بودند .
آمده ام حلالیت خواهی :
راستش را بخواهید هر چه با خودم فکر کردم ، دیدم دیگر مردِ این میدان نیستم ،
حقیقتآ از ابتدا هم نبودم اما امید داشتم که شوم اما ...
می دانید ، نشد که آدم شوم باید به دنبال آدم شدن بدوم ، که دیر است دیر و مرگ زود است زود ...
از طرفی به طولانی بودن مسیر نگاه می کنم به تنهایی هایی که در پیش دارم
و از طرفی به کوله باری که خالیست و دستانی که ، اگر به سوی او دراز نگردد خالی می ماند
امید به رحمتش دارم که آخرین امید درماندگان است .
.
.
شاید روزی جای دیگر قلممان سر به زمین گذاشت ، شاید هم باز مهمانِ اینجا گردیم ،
شاید پس از مهمانی خدا بازگشتم شاید هم بعد تر ، نمی دانم خدا داند که کی و چه وقت ...
تا خدا چه خواهد
اما این روزها این تسنیم دیگر نایی ندارد برای زاری اش ،
دیگر دلش بی تاب است و قلم امانِ دلتنگی هایش نیست ،
دلش تنگ است ،
دلش برای بهشت تنگ است ،
دلش برای حسین (علیه السلام ) تنگ است ،
دلش برای ندیدن هایِ مولایش تنگ است ،
دلش تنگ است که نیست لایقِ فتبارک الله احسن الخالقین ،
دلش گرفته که شده مانعِ ظهورش ، که شده اشکی بر چشمانِ مولایش ،
دلش لک می زند که مقامش اولیاء الله گردد تا بنوشد از دستانِ ساقی عطشان ...
.
.
این رفتن دلیلش پیشِ خدا باقی ست ،
و بدانید نه اتفاقی افتاده نه بخاطر کسی بوده نه هیچ دلیلِ دیگر که به ذهنتان می آید .
.
.
می گویند الرفیق ثم الطریق
و شما رفاقت کردید و در این مسیر راهی ام کردید ، چشمانم به دنبال دعای خیرتان است و می ماند
و شما رفقا بودید که با نوشته ها و نظراتتان مدام به یادم انداختید که دستانم خالیست و هیچ ِ هیچم
همراه بودن با شماها همیشه بوی لحظه های اشتیاق رسیدن به خدا را می دهد
الهی که قلب و دلتان مالامال از عشقش گردد و فانی در او شوید همگی ...
القصه اینکه :
ما رفتنی شدیم تا بتونیم به دردِ بی عملیمون بسازیم و بخواهیم که آدممون کنن
می گویند که تا تصمیم نگیری به آدم شدن نمی توانی کبائری را که در درون داری بیابی
و دل را آماده ی حضورش کنی ، باید بروم خانه تکانی ه دل ؛ باید آماده شوم
که هیچ ندارم جز عمری شرمندگی و رو سیاهی
باقی لطف و رحمته اوست که چشممان به آن سو ست .
.
.
اما قبلش باید از تک تک دوستان ،
در این لحظه ها بخواهم که باز چشم ساترشون رو به رومون باز کنن
و کرم کنن و بخششند تا خدا ببخشه ...
و اگر نقصی بود پیشتان به امانت ،
که خدا خواست که پیشِ شما خوبان قصور کردیم و امید به چشم پوشیِ تان داریم
در این چند صباح اگر بد بودیم و بد کردیم که قطعا جز این نیست ما رو به حرمت خون شهدا ببخشید
اگر حرفی، قضاوتی، فکری و هزار اگر دیگر ...
حلالمان کنید و بیش از قبل دعایمان و در آن روز شفاعتمان .
یا علی مددی .