اگر آمدی خبرم کن در خانه بمانم
که از اندوه نمیرند
شمعدانی های منتظر 
و 
ماهی های حوض و لبخندی که بشوق برلبانم میبندد
که تو بیایی ُ کسی خانه نباشد