دوستی داشتم که به جای تشکر از هرکه و هرچه اتفاق خوب

یک تشدید می گذاشت سر شین عاشقی و می گفت : عاشقتم.

تشدید روی قاف ، شین و همه حرفهای عاشقی .

من عاشقت هستم .

می دانم کمی غیر قابل باور است

ولی به طرز عجیبی دارم به تمام اطرافیان تو حسادت می کنم .

به آنان که دوستشان نداری به آنان که دوستشان داری .

به آنان که دوستت دارند و به آنان که دوستت ندارند .

راستش را بخواهی به طور بدی بیمار شده ام .

لبخند بزنی عاشقتم .

نزنی عاشقتم .

بیا و نجات بده مرا .

بیا و با یک حرف دیگر به من نگو دوستت دارم .

دوست ندارم دوستم داشته باشی .

وقتی حرفی را می زنی که مسئولیتش را نمی دانی ، احساس بدی به من می دهی .

دوست دارم فقط من به تو بگویم دوستت دارم .

نمی دانی چه لذتی دارد حرفهای عاشقانه زدن ؛

وشاید هیچ کس وقت نکرده باشد

که از آن لذت بخش تر شنیدن دوستت دارم است .

شنیدن دوستت دارم از کسی که می خواهی .

من از تو نمی خواهم که بگویی دوستم داری.

 بین غرورم و تو اجازه بده غرورم را دسته کم نگیرم .

بگذار من عاشقت باشم .

برای هر دویمان بهتر است .

دیگر به من نگو دوستت دارم

از رادیو گوش کردن های شبانه ام