چه شد که لرزه به جانِ امام دین افتاد، مدینه مادر سادات بر زمین افتاد ...
بر سر در بهشت برین بیرق عزاست
چون اولین شب دهه ی هیئت خداست
جبریل گریه، بر سر و بر سینه می زند
وقت نزول آیه ی حی علی العزاست
چیزی که در نهایت خیرالعمل بود
گریه برای فاطمه ی فاطمیه هاست
هرکس که ریخت قطره ی اشکی برایتان
طبق روایت پسرت محرم شماست
امشب همه حسینیه ها فاطمیه شد
وقت عزای مادر ارباب کربلاست
بی بی بیا! به غمکده ی ما سری بزن
اینجا محقر است ولی خانه ی شماست
بغضم گرفته است،نفس سخت میکشم
قلبم شکست پیرهن مشکی ام کجاست؟
ما آمدیم و نیتمان هم عیادت است
مادر،حساب ما که ز همسایه ها جداست
ای کاش دیده باز کنی و صدا زنی
راهش دهید! گریه کن ماست،آشناست
بیمار اشک و سوز تب فاطمیه ام
آری گدای روز و شب فاطمیه ام
سعید توفیقی
+ نوشته شده در ساعت توسط
|